محرم نزدیکه و این شاید فرصت خوبی باشه برای نقد کارهای متعارفی که
بخش زیادی از مردم در چنین ایامی با عنوان کارای خیر انجام می دن.
انجام این کارها طبعا ناشی از بعضی از آموزه های دینی مثل نذر یا
اطعامه. این جا بنا نیست ماهیت این آموزه ها رو نقد کنیم، چون به
نظر انسانی می رسن و از آموزه های مشترک ادیان هستن. اما شکل انجام
این کارها در بسیاری از موارد مشکل داره. مشکل اینه که اغلب آدما
فکر می کنن صرف این که مبلغی رو صرف تهیه طعامی کنن کافیه و
کارشونو انجام دادن. هیچ کدوم از اونا دغدغه اینو ندارن که حالا که
دارن پولی صرف می کنن، کارشونو به بهترین شکل ممکن انجام بدهن. به
همین خاطر در ایام محرم و صفر و خیلی دیگه از ایام مذهبی اعم از
سوگواری ها یا ولادت ها، می بینیم که مردم در مقیاس کوچیک و بزرگ
غذا می پزن و اطعام می کنن، بدون این که در مورد محل اطعام یا نوع
آدمایی که باید اطعام کنن فکری کرده باشن.
شاید نیازی به گفتن نباشه که در خیلی از شهرهای بزرگ محلات حاشیه
ای وجود داره که مردم محرومی در اون محلات زندگی می کنن. علاوه بر
این مردم محروم، خیلی از خانواده ها در محلات متوسط یا پایین شهرها
هستند که توانایی تامین حداقل نیازهای معیشتی خودشونو ندارن. با
این وصف، خب بهتره که اگه قراره پولی صرف بشه واسه اطعام، این آدما
ازش نصیب ببرن. بنابراین، میشه به آدمایی که اهل خرج کردن در ایام
مذهبی هستن پیشنهاد کرد که از یکی از روش های زیر استفاده کنن:
-
شاید ساده ترین تغییری که این آدما می تونن در روش اطعامشون
انجام بدهن اینه که محل اطعام رو عوض کنن. پیدا کردن محلات
فقیرنشین شهرها که کار سختی نیست. کافیه که یه مسجد یا حسینیه
توی این محلات پیدا کنن و کار اطعام رو به در اونجا انجام
بدهن. این کار حداقل حسنش اینه که یه تعداد آدم بی بضاعت حداقل
در بعضی از ایام سال یه وعده غذای خوب می خورن.
-
یه راه دیگه که آدما می تونن استفاده کنن اینه که به جای پخش
غذای پخته، مواد غذایی خام تهیه کنن و از طریق موسسات خیریه،
غذاها رو به خانواده های بی بضاعت برسونن. توی این روش، به جای
این که مثلا 1000 نفر غذای پخته بخورن، خانواده محروم کیسه
های برنج یا ظرف های روغن می گیرن. شاید این بهترین روش اطعام
باشه، چون سرپرست خونواده های بی بضاعت می تونن تا مدتی از این
مواد برای سیر کردن خودشون و فرزندانشون استفاده کنن. فکر می
کنم اگر اطعام کننده ها دنبال دعای خیر هم باشن، این روش به
مراتب بهتره. علاوه بر این که، دردسر پخت و پز هم دیگه وجود
نداره و ضمنا آدمایی که دوست دارن کاراشون تا حد ممکن اخلاقی
باشه، می تونن مطمئن باشن که با قصد نمایش کارشونو انجام نمی
دهن.
یه نکته مهمی دیگه ای که باید بهش توجه بشه اینه که اگه قراره غذای
پخته بین آدمای محتاج پخش بشه، بهتره طوری باشه که ماندگاری زیادی
داشته باشه، چون بعضی از خونواده ها این غذاها رو می گیرن تا در
طول زمان ازش استفاده کنن.
یکی دیگه از مواردی که آدما می تونن با روش بهتری انجام بدن، چیزیه
که بهش می گن خیرات، خیراتی که شب های پنج شنبه یا در روزهای پس از
مرحوم شدن کسی پرداخت میشه. فکر می کنم این کارا واقعا ماهیت خوبی
دارن. همه این نوع کارا که تبدیل به بخشی از نرم های جامعه شدن، می
تونن بهانه خوبی برای شاد کردن سایر آدما و رفع مشکلاتشون باشن.
ولی در عمل، این کارا با شکل خوبی انجام نمی شن. مثلا خیرات دادن
از نظر بسیاری از آدما پخش کردن غذا بین بقیه در شب های جمعه است.
ولی من واقعا نمی فهمم این کار کجاش خیره. خب چه ایرادی داره که
مثلا اگر کسی می خواد هر پنجشنبه شب مثلا 5000 تومان صرف این کار
بکنه، آخر ماه کل مبلغی رو که قرار بوده خرج کنه بده یه موسسه
خیریه یا مثلا یه کیسه کوچیک برنج بخره بده به یه خونواده کم
بضاعت.
شاید از همه این ها بدتر، خرجیه که موقع مرحوم شدن یه آدم خونوادش
باید صرف کنن تا یه تعداد از دوستان و فامیل رو چند روز یا شب غذا
بدن. آخه واقعا چرا هیچ کسی بد بودن این روش ها رو به مردم گوشزد
نمی کنه. چرا واقعا این عادت های بد توی این جامعه تثبیت شده و هیچ
کاری هم واسه رفع کردنش انجام نمی شه.
با یه حساب کتاب سرانگشتی اگه درصد مرگ و میر از مرتبه 1% باشه،
سالی بیش از 700 هزار نفر در این کشور مرحوم میشن. اگر فقط برای
نصف این تعداد مراسم هایی مثل ختم، هفت، چهلم و سالگرد سال اول
گرفته بشه و به طور متوسط مبلغی حدود 3 میلیون صرف مراسم بشه، سالی
بیش از یک هزار میلیارد تومان یعنی حدود یک میلیارد دلار برای این
مراسم پرداخت میشه. واقعا سوال اینه که از صرف این هزینه ها چه
چیزی عاید آدما میشه؟ آیا این کار فضیلت اخلاقی ای رو پرورش می ده
یا مشکلی از آدما برطرف می کنه یا اونا را شاد می کنه؟
از طرف دیگه، اگر حداقل هزینه غذایی یک آدم را روزانه 3000 تومان
فرض کنیم که تا حدی دست بالاست، هزینه سالیانه غذای یه آدم حدود یک
میلیون تومان خواهد بود. با این وصف، با هزینه هایی که برای
برگزاری مراسم برای مرحوم شدن آدما گرفته میشه، حدودا میشه تمام
نیازهای غذایی یک میلیون نفر رو برآورده کرد.
آیا واقعا نمی شه آدما رو متقاعد کرد که این هزینه رو حداقل کنن و
در عوض چند تا مراسم فقط یه مراسم بگیرن و مابقی هزینه رو صرف
موسسات خیریه کنن؟
این ها همه نشون می ده که اگر نگیم همه مشکلات جامعه، باید بگیم یه
بخش زیادی از مشکلات این جامعه با آموزش قابل برطرف شدنه. واقعا
موسسه یا حتی موسسات خیریه ای می تونن به وجود بیان که فقط کارشون
متقاعد کردن آدما باشه برای این که وصیت کنن بعد از مرگشون، هزینه
مراسماشون صرف کارای خیر بشه، همین.
کاش یه روز بیاد آدما صرفا تابع عرف و عادات نباشن و قدری هم در
مورد ماهیت و شکل انجام کاراشون – حتی از نوع خیرش - فکر کنن.
|