توی شرایطی زندگی می کنیم که آدم
های نیازمند فراوونی دور و برمون می بینیم. این شرایط نه در کشور
ما جدیده و نه در دنیا و کم و بیش در همه دوره های تاریخی بوده و
احتمالا تا سال ها همین طور خواهد بود. خیلی از ماها، به خصوص اون
هایی که خودشون کمتر گرفتاری دارن و دلای مهربون تری هم دارن دوست
دارن به آدمای مشکل دار کمک کنن. ولی موقعی که یکی تصمیم میگیره به
صورت منظم و پیوسته ای به سایر آدما کمک کنه یا این که تصمیم
میگیره اصلا بخش زیادی از زندگیشو وقف سایر آدما کنه، باید به این
سوالات مهم پاسخ بده:
1- چه نیازهایی از بقیه مهم
تر هستند که باید به اونا پرداخت؟
2- شرایط و توانایی های من
تناسب با چه نوع کارایی داره که باعث رفع مشکل سایر آدما میشه؟
3- از بین این همه آدم
نیازمند، من باید به کدومشون کمک کنم؟
4- آیا کمک به بقیه رو باید
فردی انجام بدم یا جمعی؟
5- سایر آدم هایی که این
مسیرو رفتن چه تجربه هایی دارن که می تونه برام مفید باشه؟
6- اصلا میشه بدون داشتن
بضاعت مالی کافی به بقیه کمک کرد؟
و شاید تعداد زیادی سوال دیگر.
اگر کسی پاسخ مناسبی برای این سوالا پیدا نکنه، ممکنه از کاری که
واسه بقیه می کنه لذت نبره و بعد از مدتی کار خیرشو ترک کنه؛ ممکنه
نتیجه وقت و انرژی ای که صرف می کنه واسش رضایت بخش نباشه؛ ممکنه
مشکلات زیادی که می تونسته حل بشه حل نشه و خیلی چیزای نامطلوب
دیگه.
بنابراین، به خاطر پیشگیری از
همه این عوارض نامطلوب، بهتره که یه قدری در مورد پاسخ این سوالات
فکر بشه.
اگر دیدمونو محدود به جامعه
خودمون بکنیم آفات زیادی در انجام کارهای خیر می بینیم. این ها
بعضی از اون آفت ها هستن:
1- انجام زیاد کارهای کم
فایده. چه قدر فراوون می بینیم که آدما در اعیاد یا سوگواری
ها، پولشونو صرف پختن غذاهایی می کنن که به دست آدمای فقیر نمی
رسه، در حالی که خیلی از خانواده ها حداقل غذای لازم رو برای سیر
کردن خودشون و بچه هاشون در اختیار ندارن. چقدر می بینیم که آدما
پولشونو صرف مراسم عزاداری و اعیاد می کنن، در حالی که خیلی از این
مراسم هیچ فضیلت اخلاقی ای رو پرورش نمی دهن و چقدر کارهای کم
فایده یا بی فایده دیگه.
2- توجه صرف به الان و
غفلت از آینده. چه قدر از موسسات خیریه یا آدمای خیر تنها
کارشون تامین غذا و احتیاجات اولیه مادی خانواده هاست، بدون این که
پرورش فکر و اندیشه فرزندان این خانواده ها هم براشون موضوعیت
داشته باشه. چقدر از بچه های مستعد تو این خانواده ها هستن که
استعدادهاشون به خاطر بی توجهی و بی بهرگی از امکانات هرز میره و
به جای این که خودشون تبدیل بشن به آدمایی واسه حل مشکلات بقیه،
تبدیل میشن به یک مساله.
3- بی برنامگی در اداره
موسسات خیریه. خیلی از کارای خیر تو دل موسسات خیریه انجام
میشه. اما خیلی وقتا این موسسات واقعا می تونن منابع بیشتری را جذب
کنند ولی نمی کنند؛ می تونن مصارف بهتری برای درآمدهاشون پیدا کنن،
ولی نمی کنن؛ می تونن نهال هایی از نیکی بکارن که مردمان سال ها از
میوه های آن ها بخورن ولی این کارو نمی کنن و خلاصه این که به خاطر
نداشتن دانش یا بینش خیلی می تونن بهتر باشن ولی نیستن.
و خیلی آفت های دیگه که شمردنش
نیاز به وقت و حوصله زیاد داره. با این اوصاف، توی این بلاگ سعی
میشه مبانی فکری لازم برای بهبود و توسعه کارای خیر عرضه بشه. طبعا
به خاطر این که این کار به صورت فردی انجام میشه، کار کامل و بی
نقصی نخواهد بود ولی شاید شروع خوبی باشه.
به طور مختصر، این بلاگ قرار است
افکار و ایده هایی را عرضه بکنه که حصول این نتایج تسهیل بشه:
1- توسعه کارای خیر.
به نظر میرسه که کارای خیر می تونه به مراتب بیش از این چیزی باشه
که هست، اما الان به دلایل متعدد این اتفاق نمیفته. یکی از اون
دلایل عدم اطلاع خیلی از آدما از مشکلاتیه که بقیه باهاش دست به
گریبان هستن. مثلا بعضی از مناطق جغرافیایی توی ایران هستن که
ساکنینش از حداقل امکانات معیشتی برخوردار نیستن و اگر کسی بتونه
از طریقی سایر آدما رو مطلع کنه که چنین مناطقی وجود دارن و علاوه
بر اون روش کمک کردن رو هم نشون بده، قطعا خیلیا هستن که کمک
خواهند کرد. بنابراین اطلاع رسانی صرف، خودش می تونه عامل خیلی
مهمی برای توسعه کارای خیر باشه. علاوه بر اطلاع رسانی هم کارای
دیگه ای هست که امیدوارم بعدا بشه بهشون پرداخت.
2- بهبود روش های انجام
خیر. مشخص کردن روشای درست و بهترین زمینه های کمک به بقیه می
تونه آثار کارای خیرو بیشتر و ادامه دارتر کنه. بنابراین، باید
کارای خیرو اولویت بندی کرد و علت مهم تر بودن بعض از کارا نسبت به
بقیه رو شرح داد. علاوه بر این، لازمه روش های بهتر تاسیس و اداره
موسسات خیریه رو واسه خیرین توضیح داد تا نتایج بهتری از کاراشون
به دست بیارن.
3- استفاده از منابع
بلااستفاده واسه کارای خیر. چه قدر منابع بلااستفاده تو این
کشور هست که واقعا می تونه خیلی از مشکلاتو حل کنه. چه قدر از
دخترای فارغ التحصیل بیکار توی خونه ها که واقعا دلشون میخواد کار
کنن حتی اگه هیچ درآمدی هم نداشته باشن و چه منابع با ارزشی برای
کارای خیر هستن. چه قدر از زنای خونه دار که وقت فراوون خالی و بی
استفاده دارن و چه قدر این وقت با ارزشه واسه کارای خیر. چه قدر
معلم و مربی که حاضرن کار آموزشی رایگان واسه آدامای نیازمند انجام
بدن و چه قدر منابع انسانی و مالی دیگه که هرز میره و بی فایده می
مونه. پس باید یه روش هایی واسه استفاده از این منابع طراحی بشه.
شاید خیلی وقتا لازم باشه راهو جلوی منابع انسانی گذشت و اون وقت
تنها کاری که لازمه اینه که صبر کنیم تا حرکت آدما رو توی مسیری که
ساخته شده ببینیم.
آخر مقدمه هم گفتن این نکته
مفیده که اصولا حل مشکلات معیشتی و اجتماعی مردم یه جامعه یا به
عبارتی توسعه یه جامعه نیازمند استفاده از روش های مناسب توی سطح
کلانه. بنابراین، واسه داشتن یه جامعه خوب باید سیستم اقتصادی خوب،
سیستم امنیتی خوب، سیسم قضای خوب و امثال اینا رو داشت. ولی حتی در
موفق ترین جوامع هم باز خیلی از آدما هستن که مغفول اجتماع واقع
میشن و خیلی از نیازهای معنوی و حتی مادی آدما بدون پاسخ می مونه.
به همین خاطر، حتی این جوامع هم محتاج موسسات خیریه و خیرین هستن.
علاوه بر این، اصولا کارای خیر لذتبخش و نشاط آور می تونه باشه.
بنابراین، خوبه که روش درست انجام این کارا معلوم بشه و آدما در
مورد کارای خیر آموزش ببینن.
همین. سلام بر همه تون. |